جغد شب

جغد شب های تار

جغد شب

جغد شب های تار

یادشبهای کویر لوت بخیر

شبهای کویر لوت یادش گرامی باد... شبهای خلوت روی پشت بام قلعه نگهبانی میدادم. از پشت بام به پایین نگاه میکردم. نوای کفتارهای و شغالها از دور می آمد. چه شبهایی بود و قدرش را نفهمیدم. آرامش و خلوت و تاریکی مطلق میشد. حیف شد حیف. کاش میشد دوباره قلعه ای در بیابان خالی داشتم و شبها تا نیمه شب به هوی هوی جغدها و شغالها و شکار روباهها فکر می کردم.. دیر فهمیدم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد